این شعر رو تقدیم می کنم به همه همکلاسی های عزیز
بارش مهریم بر درمانده ها و درمند
چشم یکسانی بر فقر و غنا داریم ما
سرو ایستاده بپائیم تا بخوابد مهر و ماه
چشم ما نرگس ندارد ادعا داریم ما
شام تاریک است و درد سنگین و ما درد آشنا
اندر آن تاریکی ظلمت خدا داریم ما
با صدای پای ما خورشید برخیزد ز خواب
با نماز صبح بیماران صفا داریم ما
پای هر تختی دمی درد دلی باید شنید
گوش عادت کرده ای با لهجه ها داریم ما
نیستی ای دوست تا اشکش ببینی در سپاس
ما چنین دردانه را اشک خدا داریم ما
این سجایا را پرستار از برای خود نگفت
این اقلی بود در تقدیر ایشان که رجا داریم ما
شبتاب همدانی
نخوندمش اما ممنون ...تنوعی شد
دراین مهرکه پیش روداریم تولدیکی ازعزیزانم هست که دوست دارم
براش تبریک تولدجمع کنم هرچقدرشد البته هرچه زیادتربهتر
ممنون میشم دراین پست فقط تبریکهایتان رابزارید