دل تکونی از خونه تکونی واجب ترِه
دلتو بتکون
از حرفا
بُغضا
آدما
دلتو بتکون از هرچی که تو این یک سال ...
یادش دلتو به درد آورد
از خاطره هایی که گریه هاش بیشتر از خنده هاش بود
از نفهمیدنِ اونایی که همیشه فهمیدیشون
دلتو بتکون از کوتاهی های خودت
اگه با یه
"ببخشید! من هم مقصر بودم" یکی رو آروم می کنی
آرومش کن
دلتو بتکون.. یه نفسِ عمیق بکش
سلام بده به بهار
به اتفاقای خوب...
((
روزی فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده و به هزار علت داشته و نداشته زندگیم به ژایان زسیده است در چنین روزی تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید بگذارید آن را بستر زندگی بنامم.
بگذارید جسمم به دیگران کمک کند تا به حیات خود ادامه دهند چشم هایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب را ندیده است.
قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهای پیاپی و آزار دهنده چیزی بیاد ندارد.
خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف خودرو بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه هایش را ببیند.
کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگی اش به دستگاهی ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه میکند.
استخوان هایم عضلاتم تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.
هرگوشه از مغز مرا بکاوید سلول هایم را بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی با صدای دورگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه ی باران را روی شیشه ی اتاقش بشنود اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم ضعف هایم و اشتباهاتم باشد.گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید کار خیری انجام دهید یا به کسی که نیازمند شماست کلام محبت آمیزی بگویید.
اگر آنچه گفتم را برایم انجام دهید همیشه زنده خواهم ماند.
۷/۷/۹۲
هنگامی که درگیر یک رسوایی میشوی...
درمیابی...
دوستان واقعی ات چه کسانی هستند؟
واقعا دوستای واقعی کیان؟
چرا به هرکس اعتماد میکنی و براش دل سوزی میکنی ازش ضربه میخوری؟ شما بگین چرا؟چرا؟......
دخترم با تو سخن می گویم
زندگی در نگهم گلزاریست
و تو با قامت چون نیلوفر ، شاخه ی پر گل این گلزاری
من به چشمان تو یک خرمن گل می بینم
گل عفت ، گل صد رنگ امید
گل فردای بزرگ ، گل فردای سپید
چشم تو آینه ی روشن فردای من است
گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ
کس نگیرد ز گل مرده سراغ
دخترم با تو سخن می گویم
دیده بگشای و در اندیشه گل چینان باش
همه گل چین گل امروزند
همه هستی سوزند
کس به فردای گل باغ نمی اندیشد
آنکه گرد همه گل ها به هوس می چرخد
بلبل عاشق نیست
بلکه گلچین سیه کرداریست
که سراسیمه دود در پی گل های لطیف
تا یکی لحظه به چنگ آرد و ریزد بر خاک
دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک
تو گل شادابی
به ره باد مرو !!!
غافل از باد مشو
ای گل صدپر من
همه گوهر شکنند
دیو کی ارزش گوهر داند ؟
دخترم گوهر من ، گوهرم دختر من
تو که تک گوهر دنیای منی
دل به لبخند حرامی مسپار ، دزد را دوست مخوان !
چشم امید به ابلیس مدار
ای گوهر تابنده بی مانند
خویش را خار مبین
آری ای دخترکم
ای سراپا الماس ، از حرامی بهراس …
قیمت خود مشکن
قدر خود را بشناس
قدر خود را بشناس!
روزمون مبارک نازگل های روی زمین که زمین با بودنمون گلستان شده...دوستون دارم
سلام:
هم کلاسی ها و سایر بازدید کننده های وبلاگ از این پس میتونید برای ورود به وب بجای استفاده از آدرسnursing90bojnord.blogsky.com از آدرس n1.fay.ir استفاده کنید.
سلام وبمون خیلی راکد مونده انگاری همه خوابن این متنو هویجوری گذاشتم که بیدار شید امیدوارم وب پر از مطلبای جدید بشه....
ادامه مطلب ...سلامی گرم تو این هوای سرد به همه ی هم کلاسی های عزیزم که تصمیم گرفتند به امیدخدا دوباره دورهم جمع شن به امید موفقیت دوباره و اینم آرزوی من واسه تمامی شما:
آرزویم این است: تو شوی بنده ی محبوب خدا
ودعامیکنم آرام بمانی هرروز سربلند از همه ی واقعه ها
شادباشی وبخندی هردم به دل انگیز ترین خاطره ها....
تا حالا شده عاشق بشین؟؟؟
میدونین عشق چه رنگیه؟؟؟
میدونین عشق چه مزه ای داره؟؟؟
میدونین عشق چه بویی داره؟؟؟
میدونین عاشق چه شکلیه؟؟؟
میدونین معشوق چه کار میکنه با قلب عاشق؟؟؟
مدونین قلب عاشق برای چی میزنه؟؟؟
میدونین قلب عاشق برای کی میزنه؟؟؟
میدونین ...؟؟؟
اگه جواب این همه سئوال رو میخواین! این مطلب رو بخونین...
۲روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است...........
ادامه مطلب ...بدو بدو روز کوتاهه
پاییز آخر راهه
هندونه رو آوردی؟
جوجه هاتو شمردی؟
زمستونه پس فردا..
مبارک باشه یلدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هم کلاسی عزیز لطفا در شب یلدا مراقب معده های خود باشید!ما نگران ترکیدن شما هستیم؟ با تشکر...........
غمی غمناک شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
میکنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا برغمها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای این شب چقدر تاریک است
خنده ای کو که به دل انگیزم ؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم ؟
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیک غمی غمناک است